English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4474 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
tee shot U ضربه از نقطه شروع بازی گلف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
teed U منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
tee U منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
teeing U منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
tees U منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
ti;me to go U زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
approach U فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approached U فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approaches U فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
free drop U برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
hit U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hits U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
roll in point U نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
origin U نقطه شروع
origins U نقطه شروع
terminus a que U نقطه شروع
initial point U نقطه شروع
initial point U نقطه شروع عملیات
get down to <idiom> U رسیدن به نقطه شروع
trailhead U نقطه شروع مسیر
offsetting U مبدا نقطه شروع مسابقه
offset U مبدا نقطه شروع مسابقه
landing threshold U نقطه شروع عملیات اب خاکی
entry U نقطه شروع پرش یا چرخش
jumping off place U شروع بکاری نقطه عزیمت
center face off spot U نقطه شروع در مرکز دایره میانی
center ice spot U نقطه شروع در مرکز دایره میانی
origins U نقطه شروع سرچشمه دهانه لوله
origin U نقطه شروع سرچشمه دهانه لوله
gambit U شروع بازی شطرنج
gambits U شروع بازی شطرنج
start up <idiom> U بازی را شروع کردن
thresholds U نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
holes U نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
holing U نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
hole U نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
threshold U نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
threshholds U نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
departure end U نقطه شروع کنده شدن هواپیما از زمین
firing area U نقطه شروع انفجار مین میدان تیر
holed U نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
penalty bully U شروع بازی پس ازخطای پنالتی
head spot U نقطهای بین نقطه وسط وکناره شروع بیلیارد
follow-ons U شروع دور دوم بازی کریکت
follow-on U شروع دور دوم بازی کریکت
follow on U شروع دور دوم بازی کریکت
staging area U فاصله بین منطقه اماده کردن اتومبیل و نقطه شروع
beginning of tape marker U علامتی که نقطه شروع ضبط اطلاعات را بر روی نوارنشان میدهد
ended U انداختن گوی جک وسایر گویها از نقطه شروع به انطرف چمن
ends U انداختن گوی جک وسایر گویها از نقطه شروع به انطرف چمن
end U انداختن گوی جک وسایر گویها از نقطه شروع به انطرف چمن
upfield U نقطه اغاز بازی
kick off U ضربه اغاز بازی
kickoff U ضربه اغاز بازی
spot shot U ضربه به گویی که در نقطه معین گذاشته شده
technical foul U خطای شروع بازی واترپولو پیش ازاعلام داور
fairways U قسمت چمن کاملا" کوتاه شده بین نقطه شروع و پایان گلف
fairway U قسمت چمن کاملا" کوتاه شده بین نقطه شروع و پایان گلف
hole in one U گوی ضربه خورده از نقطه اغاز که به سوراخ میافتد
drive the green U با یک ضربه گوی را از نقطه اغاز به چمن نرم رساندن
debuts U نخستین مرحله دخول در بازی یا جامعه شروع بکار کردن
debut U نخستین مرحله دخول در بازی یا جامعه شروع بکار کردن
grossed U تعداد ضربه ها در هر بخش از بازی گلف
grossest U تعداد ضربه ها در هر بخش از بازی گلف
grosser U تعداد ضربه ها در هر بخش از بازی گلف
grosses U تعداد ضربه ها در هر بخش از بازی گلف
gross U تعداد ضربه ها در هر بخش از بازی گلف
mulligan U ضربه ازاد در بازی غیررسمی گلف
grossing U تعداد ضربه ها در هر بخش از بازی گلف
recycling U برگشتن به نقطه شروع برنامه داده پرداز الکترونیک بدون وارد شدن دادههای جدید
recycles U برگشتن به نقطه شروع برنامه داده پرداز الکترونیک بدون وارد شدن دادههای جدید
recycle U برگشتن به نقطه شروع برنامه داده پرداز الکترونیک بدون وارد شدن دادههای جدید
spot ball U گویی که از نقطه معین هدف ضربه با گوی اصلی بیلیاردقرار می گیرد
means ends analysis U نوعی روش استدلال که در یک کوشش برای کاهش تفاوتهااز نقطه شروع تا هدف به عقب و جلو نظر می اندازد
netball U بازی شبیه به والیبال با گرفتن و انداختن توپ بجای ضربه زدن
approach end U نقطه شروع تقرب هواپیما ابتدای محوطه دویدن هواپیما
junction U محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
junctions U محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
reference point U نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
away U بازی در زمین حریف گویی که دورتر ازگوی دیگر از سوراخ قراردارد و حق تقدم برای ضربه زدن پیدا میکند
control point U نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
set up U مدت زمان بین سیگنال شروع یک برنامه و شروع آن
croquet U بازی غیررسمی روی چمن با چوبی شبیه چوب چوگان و گویهای چوبی و 9 دروازه فلزی و 2 میله بصورت دور کردن گوی حریف با ضربه بوسیله تماس با گوی خود
triple point U نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
foot spot نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
pull up point U نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
bearing U موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر جهت قطب نما
picture point U نقطه نشانی یا نقطه بازرسی موجود در روی عکس هوایی
shinny U بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
pointillism U شیوه نقاشی با نقطه رنگ نقطه چین کاری
line of vision U خط مستقیمی که نقطه زردچشم را به نقطه ثابتی وصل نماید
punted U ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punts U ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punt U ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
impluse response U پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
start off U شروع کردن شروع شدن
switching U مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
zero U پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeroes U پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeros U پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
marks U هدف نقطه اغاز نقطه فرود
load point U نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
azimuth U موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر
mark U هدف نقطه اغاز نقطه فرود
harlequinade U بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
frame U مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
cutthroat U بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
misplay U بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
gamesmanship U مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
pyramid spot U نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز
game U وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
flash point U نقطه الوگیری نقطه افروزش
crossing points U نقطه تقاطع نقطه تلاقی
crossing point U نقطه تقاطع نقطه تلاقی
launching area U منطقه شروع پرواز منطقه شروع عملیات اب خاکی
dib U ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
to make a trick U با کارت شعبده بازی کردن [ورق بازی]
fire fight U ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
kiss in the ring U بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
shinney U بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
holding point U نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
crossest U ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosses U ضربه هوک پس از ضربه حریف
cross U ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosser U ضربه هوک پس از ضربه حریف
inning U گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
initiation U شروع کار شروع
sclaff U ضربه چوب به زمین و سپس به گوی بجای ضربه مستقیم به گوی
crampet game U بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
harlepuinade U نمایش لال بازی ودلقک بازی
charlatanic U امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
punctuation marks U علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation mark U علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
litter relay point U نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
Bureaucracy . Red tape . U کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
shank U ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
pointillism U نقاشی نقطه نقطه
point-to-point connection U اتصال نقطه به نقطه
point to point network U شبکه نقطه به نقطه
break up point U نقطه رهایی هلی کوپتر نقطه رهایی
placekick U ضربه به توپ کاشته شده ضربه کاشته
batting order U ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
lies U زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lied U زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lie U زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
polkadot U طرح نقطه نقطه خال خال
speckle U نقطه نقطه یا خال خال کردن
round robin (tournament or contest) <idiom> U بازی که درآن یک بازیکن یا تیم درمقابل یک بازیکن یا تیم بازی کند
billiard point U در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
onset U شروع
Redo it. Do it over again. U از سر شروع کن
opening U شروع
right of begin U حق شروع
beginnings U شروع
incipience or ency U شروع
inchoation U شروع
beginning U شروع
inception U شروع
get-go <idiom> U شروع
openings U شروع
kick off U شروع
open fire U شروع
kick-off <idiom> U شروع
firing line U خط شروع تیراندازی
embarking U شروع کردن
restart U شروع مجدد
embarks U شروع کردن
restart U شروع دوباره
put in hand U شروع کردن
get the ball rolling <idiom> U شروع چیزی
initial U نقط ه شروع
burgeoning U شروع برشدکردن
burgeoned U شروع برشدکردن
burgeon U شروع برشدکردن
set out U شروع بکارکردن
set in U شروع کردن
commencing U شروع کردن
scratch line U خط شروع مسابقه
commences U شروع کردن
commenced U شروع کردن
commence U شروع کردن
rise and shine U شروع بیداری
splash line U خط شروع غواصی
embarked U شروع کردن
embark U شروع کردن
beginning of negotiations U شروع مذاکره
zero U محل شروع
attempt U شروع به جرم
jump off U شروع بحمله
jump off U شروع حمله
zeros U محل شروع
kick off U شروع حمله
lis mota U شروع دعوی
line of departure U خط شروع حمله
launch an attack U شروع حمله
starters U شروع کننده
beginning of message U شروع پیام
beginning of message U شروع پیغام
proceed with deliberations U شروع مذاکرات
attempts U شروع به جرم
Recent search history Forum search
119 hrs · Sometimes the good you try to do to help others, ends up being thrown back at your face. Do things for Allah's sake, not to please people.
1 In last fit, DOS starts at high addresses and works downward
1i have a dare foryou.are you willing to take it?
1i wish to wish the wish the wish you wish to wish the wish
1playing the game در مورد انجام ورزش چه معنی میدهد
1it was suggested that an initial application of one or two iterations of the Gauss-Seidel method from a flat voltage estimate would be sufficient to start things off properly.
2زمانی که دندان من شروع به درد می کند
2زمانی که دندان من شروع به درد می کند
1Otherwise, throw in a rimshot hit every now and then
1the rate at which total office space is leased less space vacated during a specific period of time
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com